دیکشنری
Self Taught
sɛlf tɔt
فارسی
1
عمومی
::
نزدخود، خود اموز، پیش خود یادگرفته، تحصیل كرده
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SELF STIMULATION
SELF STUDY
SELF STYLED
SELF SUBSISTENCE
SELF SUFFICIENCY
SELF SUFFICIENT
SELF SUFFICIENT CLOSURE
SELF SUFFICING
SELF SUGGESTION
SELF SUPERVISED LEARNING
SELF SUPPORT
SELF SURRENDER
SELF SUSTAIN
SELF SUSTAINED
SELF TALK
SELF TAUGHT
SELF TEST PROBLEMS
SELF TESTING
SELF TESTQUESTIONS
SELF THEORY
SELF TIGHTENING
SELF TORMENT
SELF TRANSCENDENCE
SELF TRANSFORMATION
SELF TREATMENT
SELF TRUST
SELF UNDERSTANDING
SELF UNDESTANDING
SELF UNLOADING
SELF VIRTUALIZABLE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید